تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:27 | نویسنده : حسین |
|
وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن. یکی از مأموران پرسید: - پسر جان اسمت چیه؟ - عباس. - اهل کجا هستی؟ - بندرعباس. - اسم پدرت چیه؟ - به او می گویند حاج عباس! گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید: - کجا اسیر شدی؟ - دشت عباس! افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت: دروغ میگی! و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت: - نه به حضرت عباس!
|
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:26 | نویسنده : حسین |
یارو فیلتر شکن نداره،تو لاین پست گذاشته با چی میاین فیس بوک؟؟¿¿
اینم از کامنتا:
1_باصلوات
2_با توکل بر خداوند و ائمه اطهار
3_با رمز یازهرا
4_با تکیه بر باور های ملی
5_با خطوط حمل و نقل عمومی
6_با عرض پوزش
7_با اجازه بزرگترا
8_با نظر خاص مسئولین
9_با نهایت شرمندگی از اوضاع مملکت
10_با دعای خیر پدر و مادرم
11_با آرزوی موفقیت و بهروزی برای همه
12_با آژانس
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:21 | نویسنده : حسین |
به در خواست شما عزیزان قالب وبسایت عوض شد.
لطفا نظر خود را درباره آهنگ وبلاگ بگویید.
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:16 | نویسنده : حسین |
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:13 | نویسنده : حسین |
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:12 | نویسنده : حسین |
یکی از فانتزیام اینه که یه شرکت بزرگ الکترونیک راه بندازم
اسمشو بزارم “خربزه مشهدی” بعد با شرکت “اپل” رقابت کنم
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:11 | نویسنده : حسین |
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:11 | نویسنده : حسین |
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:10 | نویسنده : حسین |
بابای یارو مریض میشه زنگ میزنه آمبولانس بیاد
خانوادگی سوار آمبولانس میشن !
تو راه دکتر میپرسه مریض کیه ؟
یارو میگه حالش خوب نبود موند خونه
تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 23:10 | نویسنده : حسین |
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: